سوالات کنکور و المپیادها و درسی و شیوه های نوین مطالعه

سوالات کنکور و المپیادها و درسی و شیوه های نوین مطالعه

سوالات کنکور و المپیادها و درسی و شیوه های نوین مطالعه

سوالات کنکور و المپیادها و درسی و شیوه های نوین مطالعه

برای جلوگیری از اتلاف وقت درست مطالعه کردن را فرا بگیریم

برای جلوگیری از اتلاف وقت درست مطالعه کردن را فرا بگیریم

برای جلوگیری از اتلاف وقت درست مطالعه کردن را فرا بگیریم
هنگامی که یک انسان خواندن ونوشتن را یاد می گیرد ، مهمترین کارش باید کتابخوانی باشد . که این مهم اگر بدون آموزش باشد ، چیزی جز اتلاف عمر و از کف دادن زمان نیست . بنابراین چنانچه فعالیتی جدی و کارا ، در این زمینه صورت نپذیرد ، میزان پیشرفت فرد تقلیل می یابد .
از این رو، عموم نویسندگان نباید انتظار داشته باشند آثارشان با استقبال مردم و مطالعه عمیق و دقیق آنان مواجه شود . لذا عقیده ما بر آن است که باید ابتدا روش صحیح مطالعه و کتاب خواندن به مخاطبان یاد داده شود ، آن گاه انتظار رهپیمایی در زمینه های مختلف : دینی ، سیاسی ، ادبی و... را داشت .
به این جهت ، در هر جای مسیر فراگیری هستید ، اندکی تامل کنید ، راه درست مطالعه را بیاموزید و سپس به مسیر ادامه دهید.

هدف کتابخوانی
قبل از هر چیز ، باید قلم و کاغذ برداری و تا آخر با من باشی ؛ چون خیلی چیزها را باید یادداشت کنی . حتی اگرحافظه خوبی داشته باشی ، باز هم بعضی مسایل ، ا زنظرت پنهان می ماند .یادت باشد که مهم ، شکل خواندن کتاب است و این که چگونه از کتاب های موجود استفاده ببریم .
به طور کلی « هنر مطالعه » مهارتی است که امروزه هر انسان باسوادی باید از آن برخوردار باشد . تو اگر به این سلاح مهم دست نیابی ، بدون شک ، آفت ها و خطرهای زیادی دامنگیرت می شود و روزی می رسد که صد افسوس می خوری که چرا دوستانت به مدارج عالی رسیدند وتو هنوز اندر خم یک کوچه ای ؛ ولی این هم یادت باشد که جلوی ضرر را از هرجا که بگیری منفعت است .
تو نباید هر چه به دستت رسید بخوانی ؛ بلکه باید در این دنیای شلوغ مطالب چاپی ، آن چه را که برای تو مفید است بخوانی ؛ هم گیج نمی شوی و هم زودتر به هدف میرسی . نکته دیگر این است که تو باید همیشه بر کتاب مسلط باشی و اجازه ندهی بعضی از کلمات فریبنده ی کتاب ، روح تو را به خودش مشغول کند و فرصت طلایی ات را آتش بزند .
بنابراین قبل از آن که دقیق مطالعه کنی ، باید کتاب را از اول ارزیابی کنی . آیا کتاب برای سن تو نوشته شده ؟ چه سالی منتشر شده ؟ نویسنده اش کیست ؟ چه کسانی این کتاب را تایید کرده اند ؟
هدف در این جا یک معنی اش این است که تو برای خودت یک « سیر مطالعاتی » درست کنی . نقطه شروع را از یک جا بگیری( البته با مشورت افراد صاحب نظر ) و روی ریل بیفتی . بیخودی به شاخ و برگ هم نزنی و فقط به تنه ی درخت خواندن فکر کنی . البته داشتن یک سیرمطالعاتی ، اولش کمی سخت و شاید غیرممکن به نظر برسد ؛ اما اگر حوصله به خرج دهی و یک مقدار صبر کنی ، با هم در این زمینه صحبت می کنیم و از تجارب دیگران بهره مند می شویم .

راه شروع
از امروز یک برنامه ریزی کوتاه مدت برای خودت در نظر بگیر . کتابخوانی ات را به سه بخش عمده تقسیم کن :
1- کتابهایی که پایه های مذهبی و فکری تو را محکم می کنند .
2- کتابهایی که طبق وظیفه کاریت باید بخوانی .
3- کتابهایی که با توجه به سنت باید بخوانی و نیاز روز توست .
درباره ی انتخاب عناوین کتاب ها بعد با هم صحبت می کنیم . الآن ، مهم ، برنامه ریزی تو است .
یادت باشد که نباید سرت را شلوغ کنی . نظم ، اساس کار ماست . برنامه تو باید قابل اجرا باشد . ابتد برای چند روز و اگر مفید بود ، برای چند هفته و... فراموش نکن که « سنگ بزرگ علامت نزدن است ».
حالا که می خواهی برنامه داشته باشی ، به تمسخر اطرافیان توجه نکن ؛ زیرا آینده ات مهم تر از آن است که تسلیم ریشخند دوستان و... بشوی .
به همین اندازه که تصویر روشنی از مقاصد و راه های رسیدن به آن در ذهنت روشن شد ، اوضاع و احوال تحصیلی ، در نظرت دارای معنا و مفهوم می شود . مطالعه به خودی خود یک « مهارت » است و مهم چیزهایی است که ازبه کار بردن این مهارت دستگیرت می شود .
سعی کن با مشورت بزرگترهای آگاه بفهمی که در چه زمینه ای بیشتر استعداد داری و استعداد و استعداد تو به کدام سو بیشتر گرایش دارد ؛ مثلاً ، اگر به ریاضی علاقه مند هستی و دیگران تو را در این زمینه تایید می کنند ، تو باید آینده ات را با ریاضی ببینی ، آنگاه دیگر ریاضیات را نه برای معلم و نمره ی خوب ، بلکه به قصد کسب مهارت های لازم در زندگی آینده خودت فراگیری .
سایر هدف های فرهنگی و اجتماعی خودت را هم می توانی به همین شیوه مورد بررسی قرار دهی . پس از آن که تصمیم به اصلاح و بهبود روش های خود در مطالعه و فراگیری گرفتی ، اصول زیر را که اساس عادت های مفید است به دقت به خوان و عملاً به کار ببند .
طرح های جدیدت را به دوستانت بگو . بگذار تا آن ها هم بفهمند تو عوض شده ای . اگر اتاقی را برای محل مطالعه دایمی در نظر گرفته ای و آنها ممکن است تو را مسخره کنند ، لازم نیست آنها را به اتاق مطالعه ات ببری . اگر دوستانت برای وقت گذرانی سراغ تو می آیند ، بی تعارف بگو فرصت نداری . اگر جایی دعوتت کردند که با برنامه ات جور در نمی آید ، به راحتی و بدون رو در بایستی بگو :« نمی توانم بیایم ». چرا که هیچ کدام از میهمانی ها ، جبران عدم مطالعه تو را نمی کند . اگر با خودت قرار گذاشتی هفته ای دو ساعت روی فلان درس وقت بگذاری ، به هیچ وجه این قول وقرار با خودت را زیر پا نگذار ؛ اما اگر دوام نیاوردی و تسلیم بی برنامگی خودت و دیگران شدی ، باید خودت را تنبیه کنی .« خود جریمه کردن » ، راهی مفید برای کسانی است که نمی توانند در ابتدا انضباط را رعایت کنند .
حالا نوبت حرف هایی است درباره حالت های گوناگون مطالعه . درباره نوع انتخاب عناوین کتابهای مورد نیازت هم شتاب نکن لازم است اول شکل صحیح مطالعه را فراگیری ، سپس درباره سه محور مورد نظر ( که قبلاً ذکر کردم ) بحث می کنیم .

شرایط مطالعه
تا به حال درباره ی اهمیت و ارزش کتاب سخن گفتیم .اهداف ؛ راه های شروع را با هم مطرح کردیم و نیز قسمتی از دانسته هایمان را از صندوقچه حافظه بیرون آوردیم . باز هم باید یادمان باشد که ما زیاد وقت نداریم . جهان ما ، جهان سرعت است و روز به روز نیز بر این سرعت افزوده می شود . برای این که من و تو از این کاروان علم و زندگی ، عقب نمانیم باید با آخرین روش های مطالعه و دستیابی به دانش آشنا شویم و از آن برای استفاده صحیح و بیشتر از استعدادها و توانایی های خدادادمان بهره ببریم .
قبل از مطرح کردن مسایل اصلی ، یادت باشد که کلید شرایط مطالعه ، برنامه است . با یک نظم و ترتیب خاص ، می توانی شرایطی را فراهم کنی که عمر پرباری داشته باشی .
امروزه ، بسیاری از مردم ، مخصوصاً دانش آموزان ، به عادت بد « کند خوانی » مبتلا هستند . این نوع مطالعه کردن ، باعث اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه ی عمر می شود . بنابراین از همین لحظه تصمیم بگیر با رفتار زیان بار خودت مبارزه کنی . صرفه جویی در وقت ، مهم ترین نکته است که در طرح شرایط مطالعه بر آن تکیه داریم .
به هیچ وجه در حالت خستگی ، افسردگی ، خواب آلودگی و یا درد و ناراحتی ، مطالعه نکن . این گونه حالت ها باعث می شود تا مطالب خوانده شده ، نامفهوم باقی بماند . بهترین زمان مطالعه - در صورتی که کمبود خواب نداشته باشی - قبل از خواب و یا استراحت روزانه است . به این ترتیب ، ذهن تو وقت کافی برای آرامش ، منظم ساختن و نگهداری و ثبت اطلاعات لازم را خواهد داشت .
پس بسیار مهم است که هنگام نشاط وهوشیاری و با آرامش تمام مطالعه کنی . در این صورت است که می توانی انتظار لذت بردن از کتاب را داشته باشی
وضعیت تو به هنگام مطالعه ، تاثیر مهمی در درک مطلب دارد . هر زمانی که برایت امکان دارد ، پشت میز تحریر بنشین . هنگام مطالعه قوز نکن ، راست بنشین ، کتاب باید بر روی سطح هموار میز و زیرش صاف باشد .
اگر با بی حوصلگی مطالعه کنی و سست و وارفته به مطالعه بپردازی ، آفات مطالعه ، نظیر چرت و خواب ، حواس پرتی و ... به سراغت می آیند . برای تمرکز حواس و درک مطلب ، قرص و محکم بنشین و با اشیای دور و برت بازی نکن .
فراموش نکن که هیچ چیز ، جای تمرین عملی را نمی گیرد و هر چه قدر هم حرف های قشنگ بلد باشی ، تا در عمل ثابت نکنی ، بی فایده است . پر و بال قشنگ ، یک طرف قضیه است ؛ اما آن طرف قضیه ، پرواز کردن تو است .
آن قلم و کاغذی را که قرار بود همیشه همراهت باشد ، می توانی از کاغذ کارتهای 12×9 سانتی متری درست کنی تا در جیب لباست با راحتی قابل حمل باشد . این کارتها را خودت می توانی بسازی و روی هر کدام شماره بگذاری . همیشه و همه جا همراهت باشد تا هیچ چیز را از قلم نیندازی . بر این مطلب تاکید دارم که باید خلاصه بنویسی ؛ یعنی ، « حرف اصلی را ».
یادآوری نکته ای دیگر ،در این بحث اهمیت دارد : باید در همه جا و هر موقعیتی به مطالعه بپردازی . البته قبلاً اگر گفتم مکان مطالعه ، مناسب و آرام باشد ، منظورم موقعیت آرمانی و مطلوب بود ؛ ولی روشن است که همه ، این امکانات را ندارند که اتاق مشخصی و میز مطالعه ای داشته باشند. از این رو ، باید با روش جدید مطالعه ، کاری کرد که مثل موقعیت های دیگر ، به مطالعه پرداخته شود .
به این ترتیب ، با استعدادها و نیروهای ذاتی و فکری خودت ، کمبود وسایل را جبران کن . خودت را عادت بده و تمرین کن که در مکان های شلوغ و پر و سرو صدا ، مثل صف اتوبوس ، نانوایی ، سالن انتظار بیمارستانها ، اتاق شلوغ و... مطالعه کنی . تمرین خیلی مهم است . شرط موفقیت درهر کاری - علاوه بر داشتن راه و شیوه صحیح - تمرین است .
البته هنگام حرکت ماشین به هیچ وجه کتاب نخوان زیرا برای چشم هایت بسیار زیانبار است .

مهارت جدید
اما مهارت جدید! قبلاً گفتیم که باید استعدادهای نهانیت را شکوفا کنی و از سرمایه ی عمرت کمال بهره را ببری . به همین علت یک راه دستیابی به دانش ، خوب مطالعه کردن است . یک روش جدید که حتماً درباره اش مطالبی شنیده و یا خوانده ای « تند خوانی » است . تند خوانی فوایدی دارد که در زیر به آن اشاره می کنیم :
تند خوانی ، به زندگی انسان تحرک و پویایی خاصی می بخشد و او را با « سرعت عمل » همراه می کند . تند خوان شدن محال نیست و با تمرین ، تلاش و تربیت چشمها ، امکان پذیر است .
ممکن است تو تا امروز با سرعت کم و درک اندک ، مطالب را می خواندی و شاید فکر کرده ای که روش درستی را پیش گرفته ای ؛ اما کند خوانی کمکی به درک عمیق تو نمی کند و نباید باور کنی که هرکس آهسته تر می خواند ، پس بهتر می خواند . کند خوانی لذت مطالعه را ازتو می گیرد .
درک مطلب افرادی که به طور متوسط ، بین 250 تا 300 کلمه در دقیقه می خوانند ، در حدود 60 تا 70 درصد است ؛ اما همین افراد به راحتی می توانند سرعت خواندن خود را به 400 تا 1000 کلمه در دقیقه افزایش دهند ، بی آن که ذره ای از درک مطلب کاسته شود .
تند خوانی باعث می شود تا مطالب کم اهمیت را زود بشناسی و بر مطالب مهم ، تاکید ورزی . برای یادگیری این مهارت باید ابتدا سرعت خودت را به دست آوری . برای این کار از کسی بخواه با ساعتی که عقربه ثانیه شمار دارد ، خواندنت را اندازه بگیرد . نخست حدس بزن که چه مقدار لغات در متن وجود دارد و در در چه مدتی می توانی آن را بخوانی . آنگاه از دوستت بخواه ، مثلاً پس از سه دقیقه به تو بگوید وقتت تمام شده است . باید پیش از اعلام پایان وقت ، تمام متن را خوانده باشی .
در این مرحله ، هدف ، شکستن زمان است . البته سرعت خواندن با توجه به متن های مختلف ، متفاوت می شود .

اکنون با روش زیر ، سرعت خواندنت را محاسبه کن :
1- وقتی که ثانیه شمار ساعتت به عدد شصت رسید ، زمان را دقیقاً به خاطر بسپار؛
2- مطلب مورد نظر، مثل کتاب درسی و... را بدون حرکت لب ها بخوان ؛
3- بلافاصله بعد از این که مطلب به پایان رسید ، زمان پایان خواندن را با دقیقه ها و ثانیه ها یادداشت و همه را به ثانیه تبدیل کن ؛ مثلاً ، مطلب را درهفت دقیقه و یازده ثانیه خوانده ای ، این مدت برابر با 431 ثانیه است ؛
4- تعداد کلمه های متن را بشمار ؛ مثلاً مطلب تو 2720 کلمه است . این تعداد را بر طول مدت زمان خوان (431) تقسیم و بعد در عدد شصت ضرب کن . بااین کار ، سرعت خواندنت - که 33 کلمه در دقیقه باشد - به دست میآید .
تذکر : تنها با تمرین و عادت دادن چشم به حرکت سریع ، نمی توانی به تند خوانی مطلوب دست یابی ، بلکه باید انگیزه خواندن را در خودت ایجاد کنی و در صورت قدرت ، امکانات زیادتری را د راختیار بگیری .
کوشش من بر این است که نشان دهم تند خوانی منافاتی با درک صحیح وخوب ندارد .
تو باید این هدف و مقصد روشن و معقول را تا آخر بحث در نظر داشته باشی که سه صفحه خوانده ودرک شده ، بهتر از یک صفحه ای است که خوانده و درک نشود ومقدار زمانی هر دو یکی باشد .
در تند خوانی ، باید کتاب را به گونه ای ورق زد که مکثی در آن نباشد و از به هدر رفتن وقت جلوگیری کند . از این رو صفحات کتاب باید از هم جدا باشند و به هنگام مطالعه ، با یک دست چشم را هدایت کن و با انگشت سبابه دست دیگر ، از بالای صفحه ، ورق را برگردان . از این روش ، راست دستان و چپ دستان به یک اندازه می توانند استفاده کنند .
یادت باشد کتابی که به دستت می رسد نیاز به یک بررسی مقدماتی دارد . کتاب را به سرعت ورق بزن و به سوال های زیر پاسخ بده :
1- ساختمان کتاب چگونه است ؟
2- مطالب مهم کدام است ؟
3- آیا قبلاً چیزی درباره این مطلب و یا مطالب می دانستی ؟
4- مباحث آن تا چه مقدار مشکل است و مطلب ، دشوار طرح شده است یا آسان ؟
مطالعه را با رسم « درخت حافظه » آغاز کن . ابتدا برای خودت مشخص کن که چه اندازه از کتاب را می خواهی یاد بگیری . روش درخت حافظه ، از نظر اثرگذاری در یادگیری ، کارآرایی بسیار بالایی دارد . برای این کارباید عنوان کتاب یا هر بخش را ریشه درخت فرض کنی و آن را درون یک مربع ، دایره ، مستطیل و یا هر شکل هندسی دلخواه دیگری قرار بده و آنگاه عناوین اصلی و فرعی را روی شاخه های اصلی و فرعی بنویس .
در این روش از هر دو نیمکره مغزت به خوبی استفاده می کنی .
در تند خوانی ، باید حتماً با دست بخوانی ؛ چون این کار ، مانع از برگشت دوباره خوانی می شود . پس خیلی ساده ، نوک انگشت خودت را ، زیر اولین کلمه بگذار و با سرعت به جلو حرکت کن ، سپس انگشت را در آخر هر سطر بردار و زیر خط بعدی بگذار و به خواندن ادامه بده . با چشمهایت مستیقماً بالای نوک انگشتانت را بخوان و بالا رفتن سرعت خودت را ببین . فراموش نکن که به هیچ وجه نباید از مداد ، خط کش و یا چیز دیگری استفاده کنی .
به هیچ وجه در حال مطالعه ، واژه ها را آرام آرام د رذهنت تلفظ نکن . اگر چنین حالتی داری ، باید بلافاصله آن را ترک کنی . هدف تند خوانی ، انتقال مستقیم مفاهیم ، به ذهن تو است تا منظور نویسنده را بی آن که لغت ها را در ذهنت تکرار کنی دریابی . این را بدان که واژه ها وسیله ای برای انتقال معانی هستند و وقتی تو ، جان کلام را دریافتی ، لازم نیست معنای تک تک کلمات به کار رفته در جمله را بدانی . پس تو باید در پی یافتن معنای کامل جمله باشی و نه معنای هر کلمه . ترک « درون خوانی » مشکل است ، اما محال نیست . یکی از راه ها ، دیدن جمله به جای کلمه است . تو باید با تمرین ، این مهارت را بیاموزی . تمرین و باز هم تمرین .
مساله دیگر ، علامت گذاری در صفحات کتاب است . اغلب آدمهای باسواد ، با روش های غلط این کار را می کنند . تو خود دیده ای و من دیگر نیازی نمی بینم تا روشهای اشتباه را مطرح کنم ؛ اما روش مناسب را الآن یاد می گیری :
هر وقت به موضوعی مهم برخوردی علامت تیک در کنار صفحه قرار بده . این کار ، هم نکته ی مهم را مشخص می کند و هم بعدها در صورتی که نیاز نداشته باشی ، به راحتی می توانی اثرش را پاک کنی .
اگر در مطالعه مجدد کتاب ، همان مطلب علامت گذاری شده ، مهم به نظرت آمد ، یک علامت تیک دیگر برای تاکید بگذار . هنگام مطالعه ، سوالهای زیر کمک می کند تا کتاب را بسنجی :
• آیا به روشنی ، هدف نویسنده را دریافته ای ؟ اگر نه ، مقدمه آن کتاب را بخوان.
• آیا فهمیده ای که نویسنده چگونه مطلب را آغاز کرده است ؟ روش کلی او در عرضه مطلب چگونه است ؟ نکته های اصلی و فرعی کدامند ؟ برای پاسخ به این سوال ها فهرست کتاب را بررسی کن .
• نتیجه گیریهای نویسنده چیست ؟ آیا با آن موافقی ؟ چرا نویسنده به چنین نتایجی رسیده است ؟ به نظر تو نویسنده در چه زمینه هایی ضعیف است ؟ آیا در برداشت های او ضعف هست یا در نتیجه گیری های او ؟
• این نویسنده را با نویسنده ی دیگر - که قبلاً از او کتابی خوانده ای - مقایسه کن . آیا کتاب ، مطلب تازه ای عرضه کرده است ؟ آیا چیزهای دیگری که خوانده ای ، این مطالب را تایید می کند یا رد ؟ چگونه و در چه مواردی ؟
• آیا می توانی ارتباطی منطقی بین مطالب کتاب با یادداشت های قبلی ات برقرار کنی ؟
صحبت دیگر من در تند خوانی ، روی یادآوری است . در پژوهشها ثابت شده است که اگر 20% وقت خودت را صرف خواندن کنی و 80% دیگر را به یادآوری بپردازی ، موثرتر از آن است که تمام همت خودت را بر روی خواندن بگذاری . یادت باشد که با طوطی وار خواندن کتاب ، به قافله دانش صحیح نخواهی رسید . راه درست یکی است و بقیه مسیرها به بن بست یا پرتگاه ختم می شود .
سرعت در تند خوانی ، چیزی است که مرتب باید مد نظر باشد . این را متوجه شدی که هر کسی می تواند تند خوان شود ؛ اما اگر هنوز اندکی شک داری ، توصیه می کنم مدتی فکر کنی . ببین ، تو عادت کرده ای که با سرعتی بین 80 تا 300 کلمه در دقیقه بخوانی و چنین سرعتی را برای خودت عادی بدانی و اشکالی هم در آن نبینی ؛ ولی اگر آموزش دیده بودی که با سرعت 400 کلمه در دقیقه بخوانی ، به آن عادت می کردی و آن را ، سرعت معمولی مطالعه ای می دانستی .
پس برای یاد گرفتن این مهارت ، باید خوب وقت بگذاری و تمرین کنی . شعاع دید نیز شاخه دیگر این مهارت است . گسترش میدان دید ، یکی از راه های موفقیت تو در تند خوانی به حساب می آید . تو قبلاً عادت کرده بودی هربار فقط یک یا دو کلمه را ببینی ، در حالی که باید در یک نگاه ، چند لغت یا یک جمله را یک جا ببینی و بخوانی . لازم نیست همه کلمات را به طور دقیق بخوانی ، بلکه می توانی فقط لغت های مفید و معنادار را بخوانی واز خواندن بقیه ، چشم پوشی کنی .
بنابراین ، تقریباً 50% لغت ها را باید بخوانی ، مگر این که مطلب دارای فرمول باشد . چشم هایت در یک نگاه از تمامی کلمات فیلمبرداری می کند و بلافاصله به مغز می فرستد . لذا نگرانی ، اضطراب و ترس از نفهمیدن را از خودت دور کن و به خود بقبولان که میتوانی و کار نشد ندارد

کلمات کلیدی
شناختن کلمات کلیدی ، در گسترش میدان دید بسیار موثر است ؛ اما به دست آوردن کلمات فقط از طریق تجربه امکان پذیر است . کلمات کلیدی ، رمزهایی برای رسیدن به دنیای وسیع معانی و واژه هاست . تو می توانی از آن ، پلی بسازی و به دشت وسیع کلمات و معناها دست بیابی . مغز انسان از آن چه می شنود و درک می کند ، تنها ، کلمات و تصاویر کلیدی را دریافت می کند واساساً فراخوانی ذهنی را د رقالب جملات ، ظاهر نمی کند ؛ زیرا فقط یک تا ده درصد کلماتی که می شنوی ، ضروری و کلیدی هستند و بقیه ، تکرار مکررات است و زاید .
برای آن که مطلب بالا را باور کنی ، همین حالا بدون این که بقیه مطلب را بخوانی ، روی تکه ای کاغذ ، تمامی جملات ده کلمه ای یا بیشتر از آن را که تا به حال شنیده ای یا خوانده ای یا گفته ای بنویس . این جملات باید کلی باشند و نه جملاتی که بر اثر تکرار فرا گرفته ای ؛ مثل سرودها ، اشعار و ... ؛ احتمالاً نتوانی بیش از چند جمله را به یاد آوری ؛ ولی آیا می دانی که تعداد جملاتی که با آن سرو کار داری از ده ها میلیون جمله نیز فراترمی رود ؟
تو وقتی با کسی صحبت می کنی ، تجسم کن که آیا جملات به ترتیب ، در ردیف های طولانی ایستاده اند و منتظر فرمان خروج هستند ؟ به هیچ وجه! تو فقط مفاهیم و کلمات کلیدی را در ذهن داری که با آنها هر تعداد جمله ای که بخواهی برای بیان اندیشه هایت می سازی .

انتخاب کتاب
یک مطلب بسیارمهم در بحث کتاب و کتابخوانی ، انتخاب کتاب است . آیا تا امروز بر مبنای خاصی کتاب های مورد مطالعه ات را انتخاب کرده ای ؟ یا این که به طور اتفاقی کتاب مطالعه می کنی ؟ تو خود بهتر می دانی که در این دنیا هیچ کاری تصادفی نیست ؛ حتی تصادف ها واتفاق ها ، برنامه ای مشخص و معین برای خود دارند ؛ اما با عینک مخصوص می توان آن ها را دید و فهمید .
تو همین طور که با حساب و کتاب به مدرسه یا محل کار می روی ، غذا می خوری و بسیاری از کارهای دیگر را انجام می دهی ، باید از این پس هم با حساب و طبق یک اصول خاصی ، کتاب های مورد مطالعه ات را انتخاب کنی .
این کار ، ابتدا به نظرت سخت می آید . ممکن است به شوخی هم بگیری و بگویی :« ای بابا ، انتخاب کتاب که برنامه نمی خواهد!» ؛ ولی همان طور که گفتم : هیچ کاری در این دنیا ، اتفاقی نیست و تو نباید خودت را به دست گردباد جهالت بسپاری و بی اختیار به هر طرف بروی و سر از ناکجاآباد درآوری ؛ بلکه باید این نکته را فراموش نکنی که انسان ، وظیفه دارد در مسیر تکامل قرار گیرد و راه را طبق رهروان صالح بپیماید .
قبل از ادامه بحث باید به نکته ای توجه داشت ، به هیچ عنوان تحت تاثیر طرح روی کتاب قرار نگیر، گو این که ناشران و نویسندگان می خواهند به بهترین وجه دل مخاطب را بربایند و کتاب را بفروشند . البته من مخالف کتاب هایی با روی جلد زیبا نیستم ؛ ولی این مساله مهم را باید قبل از ادامه مطلب به تو می گفتم که احساساتی با کتاب برخورد نکن .
همچینین ، چه پول داشتی و چه نه ، به فکر خریدن کتاب نباش اول در اندیشه انتخاب آن باش ، بعد اگر انتخابت درست بود ، تهیه اش کن .

انواع کتاب
کتاب ها را از جهتی به پنج دسته تقسیم می کنند ؛ توصیفی ، تفسیری ، استدلالی ، روایتی و آمیخته .

1- کتاب توصیفی :
در چنین کتابی ، نویسنده با کمک واژه و صفات گوناگون به وصف موضوعی می پردازد و آن را به تصویر می کشد . نویسنده می کوشد تا به خواننده نشان دهد که آن موضوع چگونه است . برای رسیدن به نکات اصلی در این نوشته ها ، بیشتر به لغات ، اصطلاحات و صفات به کار رفته توجه کن .

2- کتاب تفسیری :
نویسنده تلاش می کند حقایقی را در مورد وضعیت خاصی شرح دهد . لذا مطالب را به طرز خاصی می چیند و کنار هم می گذارد . تو باید جان کلام را به دست آوری ، به منطق نویسنده در این چینش ها برسی و دریابی که نویسنده چه ارزشی برای نکات طرح شده قایل است و هر یک از موضوعات را در چه مرتبتی قرار می دهد ؟

3- کتاب استدلالی:
در این نوع کتاب ، مطالب با استدلال طرح می شود تا نظریه ای یا نظریاتی ، پشتیبانی و یا رد شوند . نویسنده ، درباره ی جنبه های گوناگون مساله ی بخصوصی بحث می کند که با یک سلسله معلومات کافی و مدارک و دلایل تایید می شود . تو باید مثبت و منفی آن را پیدا کنی .

4- کتاب روایتی :
در چنین کتابی ، نویسنده به بیان و طرح داستان و واقعه ای خاص می پردازد .

5- کتاب آمیخته :
در این نوع ، نویسنده سبک های مختلف نوشتن را در هم می آمیزد . در این جا یکی از انواع نوشته ها بر دیگری برتری دارد . تو باید آن برتری را دریابی و مطابق با نوعی که اکثریت مطلب را تشکیل می دهد ، با آن رو به رو شوی .
بسیار کم رخ داده است که هر چهار نوع نوشته قبلی به یک میزان در کتابی دخالت داشته باشند .

نگاهی نو
هنگام مطالعه باید توجه داشته باشی که انتقاد ، لازمه کار است . خواندن با دید انتقادی بسیار مفید و ثمربخش است ، اما دیده ای که بعضی بین « انتقاد » - که مشخص کردن خوب از بد است - با « ایراد گیری » فرقی نمی گذارد و به گمان خویش آنچه می کنند انتقاد سازنده است . در حالی که چنین انتقادی نه تنها سازنده نیست ، بلکه زیان بار و مخرب است . انتقاد تنها پیدا کردن نقطه ضعف ها و عیب ها نیست ، بلکه اشاره به قوت ها و خوبی ها نیز انتقاد است .
تو تا امروز بسیار دیده ای که خیلی از دوستانت ناخود آگاه یا نیمه آگاهانه به نقد و سنجش نظریات نویسندگان کتاب هایی که می خوانند می پردازند ؛ ولی من می خواهم درباره ی روش نقد آگاهانه حرف بزنم تا از کارت ، بهره ی بیشتری ببری .
قبل از بیان روش ، این نکته را آویزه ی گوش کن که نباید توقع داشته باشی هر مطلبی را که می خوانی مطابق نظرت باشد ؛ زیرا نویسنده می تواند نظریات خودش را به طریقی که می پسندد بیان کند و بنویسد . منظورم این نیست که انتقاد نکنی ؛ ولی باید آگاهانه و استدلالی انتقاد کنی . اگر با نگاه نقادانه به کتاب ننگری و آن را تجزیه و تحلیل نکنی ، دیری نمی گذرد که اندیشه ات از پویایی باز می ایستد و راکد می شود .
هرکسی می تواند عقاید و نظریات را قبول و یا رد کند ؛ اما باید برای رد و قبول خودش « دلایل کافی » داشته باشد و بتواند آنها را توضیح دهد . اگر رنج تجزیه و تحلیل مطالب را بر خود هموار نکند ، نمی تواند نظریات خودش را به دیگران بقبولاند .
همیشه به این نکته توجه کن که مطلب برای چه مخاطبی نوشته شده است . پاسخ به این سوال می تواند در وقتت صرفه جویی کند ؛ چون امکان دارد بی توجه ، چیزی را بخوانی که در اندازه ی درک و فهمت نبوده است . تو نباید بر کتابی که برای تو نوشته نشده است و شکل و محتوای آن ، هدف دیگری دارد و نمی خواهد انتظاراتت را برآورده کند خرده بگیری . چنین ایراد و انتقادی پذیرفته نیست و از دایره انصاف بیرون است .
همچنان که قبلاً نیز گفتم ، باید برای دستیابی به ارزش کتابی که می خوانی ، از ابتدا هدف معیی داشته باشی .

نکات مهم
1- خلاصه مطلب را پیدا کن :
الف) مطلب از چه نوعی است : درسی ، داستان ، علمی و...
ب) آیا به موضوع مورد مطالعه علاقه داری یا آن را برای سرگرمی و یا موضوع دیگری می خوانی ؟

2- چرا می خوانی ؟ و چه انتظاراتی از خواندن داری ؟
الف) چرا این مطلب را برای مطالعه برگزیده ای ؟
ب) انتظار داری نویسنده چه بگوید ؟
ج) چه مقدار معلومات ازاین مطلب انتظار داری که به دست آوری ؟
د) چه مقدار از معلومات جدید این نوشته سود مند است ؟
هـ) دانستنی های جدیدی که از این موضوع کسب می کنی ، چه فایده ای دارد ؟ آیا برای کسب دانش بیشتر آن را می خوانی و یا به علل دیگر ؟
و) آیا مطلبی آسان را انتظار می بری یا دشوار ، جذاب یا خسته کننده ، جدی یا سرگرم کننده ؟
سوالهایی که بعد از مطالعه باید از خودت بپرسی :
الف) آیا به خواسته هایم از خواندن رسیده ام ؟
ب) آیا هدف داری و انتظارم پیش ا زمطالعه ، به فهم بیشترم از مطلب کمک کرد ؟
ج) آیا فکر قبلی روی مطلب ، به سریع خواندنم کمکی کرد ؟
اگر با احتیاط از اهداف و انتظاراتت در خواندن ، جمع بندی و نتیجه گیری درست کنی ، باعث پیشرفت و موفقیتت می شود .

نکاتی در مورد مطالعات تحصیلی
اگر برای یادگیری مطالب تحصیلی مطالعه می نمایید به نکات زیر توجه کنید :
۱- اول زمان یادگیری خود را مشخص نمایید ؛ یعنی ساعاتی را که مغز شما بازدهی بیشتری دارند . این موضوع برای هر فرد متفاوت است و به متابولیسم بدن شخص مربوط می شود . افرادی در ساعات اولیه صبح فرایند یادگیری مغزشان فعالتر است و اشخاص دیگر در شب و افرادی دیگر در ساعات مختلف شبانه روز.
۲- قبل از مطالعه مطلب خاص ( مثلا فیزیک ) دقایقی در ذهنتان مطالبی را که از موضوع فوق بیاد دارید مرور کنید . این کار باعث می شود فایل مشخصی در مغزتان برای آن موضوع مشخص باز شود و از درهم ریختگی و شلوغی مطالب گوناگون در مغز جلوگیری شود . ( مانند یک رایانه که اگر تمامی فایل ها را بدون نظم در هارد قرار دهید پیدا کردن فایل بخصوص در آن بسیار سخت خواهد بود )
۳- پس از مطالعه ی موضوع خاص مدتی استراحت نموده تا مغز مطالب دریافتی را پردازش نماید .
۴- برای شروع مطالعه ی موضوع دیگر ؛ تقریبا ۱۵ دقیقه بعد از مطالعه موضوع قبلی کار را شروع نمایید و مراحل ذکر شده در بالا را به اجرا گزارید .
طبق آمارهای جهانی کسانی که ضریب هوشی بین ۸۵ تا ۱۱۰ دارند با این روش یادگیری و یادآوری مطالب در آنها نزدیک به ۳۰٪ افزایش میابد .

منبع: persianbook.net

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد