سوالات کنکور و المپیادها و درسی و شیوه های نوین مطالعه

سوالات کنکور و المپیادها و درسی و شیوه های نوین مطالعه

سوالات کنکور و المپیادها و درسی و شیوه های نوین مطالعه

سوالات کنکور و المپیادها و درسی و شیوه های نوین مطالعه

تکنیک های نوین مطالعه و رشد و ارتقای درسی

تکنیک های نوین مطالعه و رشد و ارتقای درسی

تکنیک های نوین مطالعه و رشد و ارتقای درسی
می¬پرسند: برای آن که رشد و ارتقای درسی و علمی داشته باشیم و در تحصیل موفق گردیم، چه کنیم؟ معلوم است که باید بتوانید درس¬هایتان را خوب یاد بگیرید. اما یادگیری (این که چگونه بهتر و بیشتر یاد بگیریم) برای خودش اسرار، فوت و فن، راه و روش و شیوه دارد. بحث ما پیرامون همین اسرار است. لازم به ذکر است که مطالب زیر قبلاً برای گروه¬هایی از دانش¬آموزان دبیرستانی در قالب پنج جلسه بیان گردید که طبق گفته بعضی از شرکت¬کنندگان، در مواردی تا دو نمره در معدل درسی آن¬ها بهبود حاصل گردید. شما هم می¬توانید امتحان کنید. در این جا آن¬چه که به شما کمک می¬کند تا هر چه بهتر و بیشتر یاد بگیرید و در تحصیل موفق باشید در سه بخش استمداد از نیروهای معنوی، به کارگیری روش¬ها و نکات پایانی تنظیم شده است.

بخش اول: استمداد از نیروهای معنوی

فصل اول- هدفمندی
اولین راز موفقیت در تحصیل ارتقای انگیزه¬هاست. انگیزه و نیت یک چیز باطنی و غیر مرئی است ولی بالاترین اثر را روی نتیجه بر جا می¬گذارد.
برای توضیح مطلب از شما می¬پرسم: شما برای چه درس می¬خوانید؟ اصلاً در خودتان نگاه کنید و ببینید واقعاً چقدر دوست دارید درس بخوانید؟ آیا میزان علاقه شما به درس و علم زیاد است یا کم؟
در این باره باید بگویم دانش¬آموزان و دانشجویان از نظر نیت چند گروه هستند: شما ببینید جزء کدام گروه هستید؟ آن وقت اگر لازم باشد می¬توانید با عوض کردن نیت و هدفتان به گروه بالاتری منتقل شوید و در نتیجه موفقیت بیشتری در درس به دست بیاورید.
گروه اول- کور و بی¬هدف و مجبور: کسی که نمی¬داند برای چه باید درس بخواند. اگر هم درس می¬خواند شاید برای این درس می¬خواند که به اجبار به او گفته شده باید درس بخوانی. اگر واقعاً زور و فشار خانواده و مدیر و معلم نباشد او درس نخواهد خواند. او مثل ماهی لیز است. درست مثل یک زندانی که برای او اعمال شاقه بریده¬اند و اگر یک لحظه نگهبان سرش را برگرداند، او از کار طفره می¬رود. درس و تحصیل برای او ارزش چندانی ندارد.
گروه دوم- به دنبال پول و شغل: دانش¬آموزی که به خاطر آینده شغلی درس می¬خواند؛ یعنی فهمیده که اگر درس نخواند در آینده در جامعه ارزشی نخواهند داشت و ممکن است شغل مناسب با حقوق مکفی گیرش نیاید. چنین شخصی دنبال کسب مدرک دیپلم یا مدارک دانشگاهی است، به اندازه¬ای که کار بهتری گیرش بیاید. او درس می¬خواند تا خرش از پل بگذرد. او هیچ وقت از درس خواندن لذت نمی¬برد؛ بلکه فقط زحمت درس خواندن را تحمل می¬کند تا به آسایش فردی و اجتماعی در آینده برسد. حتی بعضی از شاگردان ممتاز جزء این گروهند.
گروه سوم- به خاطر وظیفه: دانش¬آموزی که درس خواندن را وظیفه اجتماعی و خانوادگی خود می¬داند؛ وظیفه¬ای که اشخاص دلسوز مثل پدر، مادر، معلم و جامعه، برای او در نظر گرفته¬اند و به عهده¬اش گذاشته¬اند. این جا اگر دانش¬آموز آدم وظیفه¬شناسی باشد جزء درس¬خوان¬ها قرار می¬گیرد چون معتقد است هر کس باید وظیفه¬اش را انجام دهد، او نیز باید وظیفه¬اش را باید انجام دهد؛ هر چند خشک و بی¬روح باشد. بیشترین شاگردان ممتاز در این گروه قرار می¬گیرند.
گروه چهارم- به خاطر کسب افتخار: کسی که به دنبال کسب افتخار و جلب توجه دیگران است و به این خاطر درس می¬خواند که می¬خواهد شاگرد خوب یا ممتاز باشد و جزء نفرات برتر قرار گیرد و بالاخره یک سر و گردن از دیگران بالاتر باشد. او در یک رقابت منفی دیگران را رقیب خود می¬بیند و به هر قیمتی می-خواهد آن¬ها را به زیر بکشد و خودش آن جایگاه را به دست بیاورد. غرور و تکبر و حسد نشانه اوست.
گروه پنجم- علم به خاطر علم: کسی که حس کنجکاوی بالایی دارد و از علم، دانایی و آموختن لذت می¬برد. او عاشق دانستن است و می¬خواهد آن قدر درس بخواند که خودش کشفیات داشته باشد، از مرزهای علم بگذرد و مجهولات بشر را کم کند.
گروه ششم- علم به خاطر خدمت: کسی که به خاطر هدف مقدس خدمت به کشور و ملتش بلکه خدمت به دنیا و همه انسان¬ها درس می¬خواند. و دلش می¬خواهد هر چه ممکن است بیشتر و بهتر بدانند تا بتواند در آینده خدمت کند، و زندگی مردم را بهبود بدهد. با شور و شوق درس می¬خواند تا بتواند به هدف مقدسش برسد.
گروه هفتم- علم برای خدا: کسی که معتقد است خدای متعال انسان را برای دانستن خلق فرموده. او ارزش زندگی انسانی را در تحصیل علم و دانایی می¬بیند و جهل و نادانی را بدترین دشمن انسان می¬داند. نزد چنین شخصی تحصیل علم یک امر الهی است و هدف اصلی¬اش به دست آوردن رضایت خالق هستی است. این بالاترین نیتی است که انسان می¬تواند به آن برسد. البته این هم برای خود مراتبی دارد و برترین درجه¬اش مربوط به پیامبران و امامان معصوم: به ویژه امام زمان 4 می¬باشد و ما در این جا از بیان آنها صرف نظر می¬کنیم.

چنین شخصی چند نشانه دارد:
1. او خدای متعال را منبع همه علوم می¬داند:«اَلْعِلْمُ نورٌ یَقْذِفُهُ اللهُ فِی قَلْبٍ سَلیمٍ مَنْ یَشاءُ»؛[441] دانش نوری است که خدای متعال در جان¬های پاکی که بخواهد قرار می¬دهد.
2. او تحصیل علم را یک وظیفه شرعی می¬داند که خدای متعال بر عهده انسان گذاشته است، چنان که در حدیث آمده است:«طَلَبُ الْعِلْمِ فَریضَیٌ عَلی' کُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَیٍ»؛ به دنبال علم و دانش رفتن بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.
3. او عاشق خداست و چون عاشق خداست برای انسان¬های دیگر بلکه برای همه مخلوقات خدا ارزش قایل است و خود را خدمتگزار عالم هستی می-بیند.
توجه مهم 1: گاهی شما می¬توانید یک کار انجام دهید ولی چندین نیت را با هم داشته باشید. مثلاً هم برای خدا درس بخوانید و هم برای خدمت به خلق خدا و هم گسترش مرزهای علم و اکتشاف و اختراع. مهم این است که واقعاً همیشه بهترین نیت را داشته باشید. یادتان باشد هر چه نیت¬ها بزرگ¬تر و بهتر باشد بیشتر کشش ایجاد می¬شود و به سان یک نیروی معنوی و نامرئی به طور معجزه¬آسا کمک¬تان می¬کند.
توجه مهم 2: کسی که برای خدا درس بخواند به مقاماتی پیش خدا می-رسد، از جمله: 1. درس خواندنش مثل عبادت است؛ 2. وقتی برای طلب علم از خانه بیرون می¬آید پا روی بال ملائک می¬گذارد؛ 3. از لحظه¬ای که از خانه بیرون می¬آید همه موجودات به جای او تسبیح می¬گویند و ثوابش برای او نوشته می-شود حتی ماهیان دریا (حَتّی' الْحِیتانِ فِی الْبَحْرِ)؛ 4. در ملکوت آسمان¬ها بزرگ خوانده می¬شود.

فصل دوم- فعال¬سازی بیشتر ظرفیت¬های خدادادی خود
نکته اول: عقل انسان چقدر ظرفیت دارد و انسان تاکنون چه مقدار از ظرفیت عقلش را توانسته به کارگیری کند؟ همان طور که دانشمندان اذعان و اعتراف کرده¬اند، حقیقت این است که تاکنون هیچ گاه عقل هیچ بشری به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفته و انسان¬ها حتی نوابغ بشری مثل اینشتین فقط توانسته¬اند بخشی از مغزشان را فعال سازند و به کارگیرند. البته انسان¬های الهی یعنی پیامبران و امامان معصوم: با عنایت خدای بزرگ توانسته¬اند تمام عقل خود را فعال سازند تا جایی که به پیامبر اکرم(ص) عقل کُل گفته می¬شود. (به تعبیر جامعه کبیره: اُولی الحجی؛ صاحبان خرد) در روایات آمده است که مهم¬ترین ویژگی حکومت امام زمان(ع) رشد و شکوفایی عقل مردم است تا جایی که یاران امام7 همه از دانشمندان بنام هستند و تمام پله های علم و دانش را فتح خواهند کرد. (روایت: اگر علم 27 پله باشد تا زمان ظهور، فقط یکی دو پله از آن طی می¬شود و مابقی مربوط به بعد از ظهور است.)
نکته دوم: یکی از راه¬های به کار انداختن عقل و ذهن و استفاده بیش از پیش از آن، فعال¬سازی عوامل معنوی است، چنان که قرآن کریم می-فرماید:Gاِتَّقُوا اللهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللهُF.[442] یعنی اگر تقوا پیشه کنید خیلی چیزها را خدای متعال به شما می¬دهد، از جمله این که علم به شما عنایت می¬فرماید. در واقع تقوا و دوری از گناه عقل انسان را بارور می¬کند و ظرفیت آن را افزایش می¬دهد. در حدیث آمده است گناه پرده¬ای روی عقل انسان می¬افکند. لذا انسان گناهکار حتی اگر ظرفیت عقلش بالا باشد تنها درصد کمی از آن را می-تواند فعال نماید و بقیه ظرفیت عقلش خود به خود غیر فعال است. نخبگان دنیا اگر اهل گناه نباشند صدها مرتبه بیشتر از آن چیزی که تاکنون توانسته¬اند اکتشاف و اختراع خواهند داشت. آن چه تاکنون بوده فقط با استفاده از بخش کوچکی از ظرفیت عقلشان بوده است. خوش آن روزی که همه ظرفیت¬های عقل فعال شود.
نکته سوم: آیا تنها راه ورودی علم همین عقل و هوش است؟ آیا فقط با خواندن و نوشتن، علم به دست می¬آید؟ یا راه¬های دیگری هم برای دانا شدن هست؟ باید بگویم همان طور که فلاسفه و عرفای ما فرموده¬اند: خدای متعال ظرفیت تقریباً نامحدودی برای یادگیری به انسان داده است. ذهن و عقل فقط یکی از این ظرفیت¬هاست.
در این جا بعضی از این راه¬های معنوی را معرفی می¬کنیم و خیلی مختصر توضیح می¬دهیم:
1- راه دل: دل یا قلب یکی از راه¬های ورودی علم- به ویژه علوم ذوقی، هنری، ادبی و عرفانی- می¬باشد. هر قدر که دل صاف¬تر باشد بیشتر از این راه می¬توان بهره¬مند شد.
2- راه حدس صائب: یکی از راه¬های کسب علم، راه حدس صائب است. حدس صائب مربوط به بعضی از مراتب روح است و بالاتر از عقل و ذهن می¬باشد زیرا عقل مربوط به جایی است که شرایط تحت کنترل باشد و قابلیت محاسبه کامل وجود داشته باشد. در غیر این صورت عقل ساکت می¬ماند و نظر نمی-دهد. در حیطه¬هایی از علم که پای احتمالات باز می¬شود و خارج از محاسبه دقیق است از راه حدس صائب کشف¬ها و نکته¬هایی به انسان می¬رسد. پاکی روح در افزایش قدرت حدس صائب موثر است.
3- راه خطور: در بسیاری از موارد هنگامی که با یک مسأله جدید و بی-سابقه مواجه می¬شویم عقل در حل مسأله متحیر می¬ماند و نمی¬داند چگونه باید وارد آن شود؛ چگونه تحلیلش کند و از چه راهی و با چه فرمول و شیوه¬ای آن را حل کند. چه بسا ناگاه جرقه¬ای بر عقل وارد می¬شود و راه و شیوه¬ای جدید در ذهنش می¬جوشد. این جوشش، فوقِ توانایی عقل است ولی پس از آن، عقل کم¬کم مطلب را تکمیل می¬کند و به نتیجه می¬رساند. خطورات عقلی برای نفوس پاک بیشتر و بهتر رخ می¬دهد.
4- راه خواب: چه بسا مسایلی که در بیداری حل نمی¬شود ولی در خواب، خود روح آن را با یک دریافت عمیق حل می¬کند و در بیداری هم به یادش می¬آید. قوت روح در این جا باز حرف اول را می¬زند.
5- راه حادثه و اتفاق: تمام حوادث عالم هستی در کنترل خدای متعال است. گاهی اتفاق و حادثه¬ای را پیش روی شما قرار می¬دهد تا به مطلبی برسید. شما خیال می¬کنید فقط یک حادثه بوده ولی حقیقت این است که تحت کنترل دستگاه حضرت حق می¬باشد تا مطلبی به شما تفهیم شود.
6- راه ارث: بعضی از علوم از راه توارث منتقل می¬شود. علوم انبیا و امامان: این گونه است.
7- راه تقسیم: در روایت است کسانی که در تشییع پیکر عالم و دانشمندی شرکت می¬کنند علم او بین آنها تقسیم می¬شود.
8- عقل و فهم عرفی: غیر از عقلِ محاسبه¬گر، عقل دیگری (به تعبیر درست¬تر مرتبه دیگری از نفس) در انسان وجود دارد که به آن عقل و فهم عرفی گویند که گشایش این باب از فهم برای علوم اجتماعی و مسایل مربوط به مردم-شناسی، سیاست و علوم شرعی بسیار مهم است. ممکن است کسی استاد ریاضیات و نجوم باشد ولی از عقل عرفی بهره چندانی نداشته باشد و مسایل جامعه را خوب نفهمد.
9- دعا: یکی از راه¬های جذب علم دعاست. وقتی دعا می¬کنید خدای متعال علمتان را زیاد کند خدای متعال فرشتگان مأمور استجابت دعا را بر شما نازل می¬کند و آن¬ها درهایی از علم را از راه¬های غیر عادی به روی شما می¬گشایند و علومی را بر عقل و قلبتان افاضه می¬کنند.
10- راه احسن عبید: گاهی با یکی از با فضیلت¬ترین بندگان مقرب خدا ملاقاتی صورت می¬گیرد و او درهایی از علم و معرفت را به روی تو می¬گشاید و تو ممکن است او را بشناسی یا نشناسی:«وَاجْعَلْنِی مِنْ اَحْسَنِ عَبیدِکَ نَصیباً عِنْدَکَ وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَیً مِنْکَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلفَیً لَدَیْکَ.»[443]
توجه مهم: آن¬چه که در همه این راه¬ها شرط است پاکی روح و جان از رذایل اعتقادی (مثل شرک ورزیدن به خدای متعال)، اخلاقی (مثل نفاق، حقد، کینه و امثال آن) و عملی (مثل ارتکاب خلاف شرع) می¬باشد؛ زیرا با هر یک از این امور، این راه¬ها به روی او مسدود می¬گردد.

فصل سوم- بالا بردن ضریب تلاش
نکته اول: مهم¬ترین سرمایه انسان در این دنیا چیست؟ شک نکنید عمر بالاترین سرمایه خدادادی ما در این دنیاست. انسان از وقتی که به دنیا می¬آید ساعت شنی عمرش وارونه گذاشته می¬شود و شروع به کار می¬کند و تا زمانی که شن¬ها تمام نشده¬اند او فرصت دارد از این سرمایه استفاده نماید و کمالات علمی و معنوی را کسب کند. توجه دارید که این سرمایه محدود و تمام شدنی است. پس تا وقت هست شتاب کنید و بیکار ننشینید و نسبت به خرج کردن وقت¬تان بخیل و خسیس باشید و برای هر کاری وقت نگذارید.
نکته دوم: به نظر شما نوابغ و کسانی که در دنیا توانستند کارهای مهم انجام دهند چه ویژگی¬هایی داشتند؟ یا لااقل کسانی که به قله¬های علم و دانش رسیدند و در زمره بزرگ¬ترین دانشمندان قرار گرفتند چه خصوصیاتی داشتند؟ در این جا چند مورد از ویژگی¬های نوابغ را برمی¬شماریم. شما هم اگر این¬ها را رعایت کنید می¬توانید جزء نوابغ باشید:
1- آنها اهل فکر کردن هستند؛ به خودشان، به توانایی¬ها و استعدادهایشان، به ارزیابی و نقد کارهای خودشان، به اشتباهات¬شان و جبران آن، به آینده¬شان، به آخرتشان و به ارزش عمر و گذر عمر و خیلی چیزهای دیگر فکر می¬کنند. بهترین ساعت برای فکر کردن وقت خواب و سحر است.
2- با نظم هستند. برای زندگی و تحصیل برنامه دارند و هر کاری را سر ساعت انجام می¬دهند.
3- جدی و دارای اراده قوی هستند؛ تنبلی و خستگی را به زباله¬دان انداخته¬اند؛ کارها را با دقت و حوصله انجام می¬دهند.
4- اهل ارتباط با خدا هستند.

در مورد علل نابغه بودن برای نوابغ تاکنون عواملی ذکر شده:
نکته سوم: آیا نوابغ ضریب هوشی بالایی داشتند؟
1. حافظه قوی: زمانی روان¬شناسان عقیده داشتند نابغه کسی است که حافظه قوی داشته باشد اما بعد دیدند کسانی که دارای حافظه متوسط یا حتی ضعیف هستند هم به قله¬های علمی و عملی می¬رسند. لذا از این نظریه برگشتند.
2. قدرت یادگیری بالا: گفتند نابغه کسی است که قدرت یادگیری بالا داشته باشد، ولی باز دیدند عده¬ای هستند که دیر مطالب را یاد می¬گیرند ولی بعد از آن که یاد گرفتند خیلی بهتر آن را نگه می¬دارند و از قضا در علوم و فنون موفق¬تر از دیگران هستند.
3. هوش: در مرحله بعد معتقد شدند نابغه کسی است که به طور مادرزادی هوش سرشاری داشته باشد و تیزفهم باشد، ولی باز دیدند بسیاری از نوابغ دارای ضریب هوشی بالا نبوده¬اند.

پس نابغه چه کسی است؟
اکنون جمع بسیاری از روان¬شناسان معتقدند نوابغ کسانی هستند که ضریب تلاش بالایی دارند؛ یعنی اگر کسی حتی حافظه معمولی و قدرت یادگیری معمولی و هوش معمولی داشته باشد اما تلاش زیادی بکند و پشتکار داشته باشد می¬تواند جزء نوابغ قرار گیرد.
پس شما هم می¬توانید با تلاش و جدیت خودتان جزء نفرات اول باشید.

فصل چهارم- رعایت دستورهای معنوی
یک سلسه دستورهای اسلامی وجود دارد که به مثابه یک عامل معنوی قوی به شما کمک می¬کند که بهتر و بیشتر بیاموزید. بعضی از این دستورها را به اختصار یادآور می¬شویم:
1- در کلاس درس و موقع مطالعه و امتحان با وضو (و درصورت لزوم غسل) باشید.
2- هنگام مطالعه حتی المقدور رو به قبله باشید.
3- مطالعه و نوشتن و هر کار دیگری را با بسم الله شروع کنید: در روایت است هر کاری که با بسم الله شروع نشود ابتر و ناقص می¬ماند.[444] اگر می-توانید، دعای مطالعه را قبل از شروع بخوانید.
4- در قنوت نماز دعای Gرَبِّ زِدْنی عِلْماًF؛[445] خدایا علمم را زیاد کن، را حتماً بخوانید.
5- بعد از نمازها در حال سجده برای موفقیت خودتان در تحصیل دعا کنید و آن چه می¬خواهید دقیقا بر زبان بیاورید.
6- گاهی در خلوت دو رکعت نماز استعانت بخوانید.
7- از پدر و مادر و خوبان و پاکان بخواهید دعایتان کنند.
8- به پیامبر اعظم9 و خاندان پاکش به ویژه امام زمان 4 توسل کنید، ولو به نصب برچسب اسم مبارک هر کدام از آن بزرگواران روی جلد یکی از کتاب¬ها و دفترهایتان.
9- به معلم احترام فوق العاده بگذارید، حتی اگر معلم شما نباشد.
10- هر چه که زکاتش داده شود برکتش زیاد می¬شود. شما هم برای این که علمتان برکت پیدا کند هر چه را یاد می¬گیرید لااقل به سه نفر یاد بدهید، چون زکات علم یاد دادن است.

بخش دوم: به کارگیری روش ها

فصل اول- روش ایجاد تمرکز
حواس¬پرتی و عدم تمرکز علایم و نشانه¬هایی دارد. گاهی ممکن است یک ساعت بگذرد و ناگهان متوجه شوی که فقط یک صفحه کتاب خوانده¬ای و بعضی وقت¬ها هم مجبور می¬شوی یک مطلب را چند بار بخوانی و بعضی موقع هم سر کلاس خوابت می¬برد. برای حل این مشکلات 14 راه حل به شما پیشنهاد می-کنیم. ببینید با کدام یک می¬توانید مشکل را حل کنید:
1- بر علاقه و ذوق خودتان بیفزایید و با شوق سر درس و مطالعه حاضر شوید. اگر بدانید این کتاب یا کلاس چه فایده¬ای برایتان دارد و کجا به درد می-خورد علاقه شما هم بیشتر می¬شود.
2- هیچ وقت به خودتان اجازه ندهید افکاری چون؛ نمی¬خواهم، نمی¬دانم، نمی¬توانم، این کار محال است و از عهده من برنمی¬آید، به ذهنتان خطور کند. بلکه بگویید من اگر بخواهم می¬توانم فقط باید کمی تلاش کنم.
3- با توجه به روحیات و عادات خودتان بهترین وقتی را که به نظرتان می-رسد به مطالعه اختصاص دهید. بعضی صبح زود و بعضی نیمه شب را می-پسندند و بعضی هم وقت¬های دیگر را.
4- هر گاه وقت مطالعه شد به کار دیگری مثل ورق زدن کتاب و جابه¬جا کردن کاغذها و کارهای جانبی دیگر نپردازید بلکه فوراً شروع به مطالعه کنید.
5- دنبال سکوت مطلق نباشید چون چنین جایی پیدا نمی¬شود و این باعث سردرگمی و اتلاف وقتتان می¬شود، ولی حتی¬الامکان به دور از شلوغی مطالعه کنید.
6- موقع مطالعه یا کلاس درس در درون با خودتان صحبت نکنید مثلاً به مقایسه توانایی خود با دیگران نپردازید.
7- زمان خاص و محدودی را به فکر کردن در خصوص مشکلات پیش آمده در زندگیتان اختصاص دهید و نگذارید فکر مشکلات هر آن به سراغ شما بیاید.
8- چیزهای متفرقه¬ای که موقع مطالعه به ذهنتان می¬آید (مثلاً در اوج مطالعه یادتان می¬آید امشب باید به دوستتان زنگ بزنید) گوشه یک کاغذ یادداشت کنید و بگذارید برای بعد و دوباره به مطالعه متمرکز خود ادامه دهید.
9- شرایط بدنی خود را آماده کنید: خواب نامنظم، ورزش¬های سنگین، تماشای تلویزیون، شکم پر، گرسنگی بیش از حد، نخوردن صبحانه کافی و مقوی موجب حواس¬پرتی و عدم تمرکز است.
10- مراحل شش گانه مطالعه را رعایت کنید: 1. ابتدا مطلب را به صورت اجمالی و روزنامه¬وار بخوانید. 2. سپس سؤالاتی درباره مطالب در نظر بگیرید. 3. بعد مطالب را با دقت بخوانید و زیر مطالب مهم خط بکشید. 4. در آخر درباره آن-چه خوانده¬اید فکر کنید. 5. بعد سعی کنید مطالب مهم را به خاطر بسپارید. 6. حالا یک بار دیگر کل مطالب را مرور کنید (اَلدَّرْسُ حَرْفٌ وَالتِّکْرارُ اَلِفٌ). ضمناً یادتان باشد هر گاه خواستید مطالعه درس جدیدی را شروع کنید حتماً در ابتدا دروس گذشته را به سرعت مرور کنید.
11- هنگام مطالعه یا در کلاس همیشه مداد در دستتان باشد و از بعضی از مطالب یادداشت¬برداری کنید، چنان که در روایت است:«قَیِّدُوا الْعِلْمَ بِالْکِتابَیِ.»
12- اگر موقع مطالعه یا نزدیک موقع مطالعه، دوستی سراغتان آمد خیلی راحت و کوتاه به او بگویید نه و بعد خیلی سریع سراغ مطالعه بروید.
13- عادت کنید موقع مطالعه و درس به کتاب یا معلم یا تخته نگاه کنید و به اتفاقات معمولی یا صداهای بی ارزش اطراف اعتنا نکنید، مثلاً اگر کسی وارد شد یا در را محکم زد زود سرتان را به طرف او برنگردانید.
14- مقدار زمان معینی را برای مطالعه یک مطلب در نظر بگیرید. اگر زمان زیاد باشد و احساس کنید هنوز وقت هست، تمرکز پایین می¬آید. در کلاس درس هم همین طور. اگر فکر کنید حالا این جا یاد نگرفتم می¬روم خانه یاد می¬گیرم، حواس پرت می¬شود. باید فکر کنید در خانه کارهای دیگری دارم، در همین یک ساعت باید مطلب را از زبان استاد یاد بگیرم.

فصل دوم- روش تقویت حافظه
بعضی از تکنیک¬های تقویت حافظه عبارتند از:
1- خلق رابطه و ایجاد تداعی: سعی کنید بین نکات کلیدی استخراج شده از متن، رابطه منطقی یا به ظاهر غیر منطقی ایجاد کنید.
مثال: خسوف (ماه¬گرفتگی)، کسوف (خورشیدگرفتگی). رابطه¬اش این است که «خ» (خسوف) با «خ» (خورشیدگرفتگی) جمع نمی¬شود.
2- تصویرسازی ذهنی: به عنوان مثال در درس تاریخ سعی کنید در حال خواندن، مطالب را به صورت فیلم و تصاویر برای خودتان بازسازی کنید. یا در عربی تصویر فاعل و مفعول را در «ضَرَبَ زَیْدٌ عَمْراً» بازسازی کنید که زید در حال کتک زدن عمرو است.
3- کشف کاربرد: اگر کاربردهای واقعی یا ذهنی مطالب را بیابیم، کمک مؤثری به حفظ مطالب می¬کند.
4- ذکر مبارک «اَللهمَّ صَلِّ عَلی' مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». به طور کلی، ارتباط معنوی مستمر با ادعیه و اذکار، نیروی حافظه را به صورت شگفت¬انگیزی تقویت می¬کند؛ به خصوص استمرار در صلوات بر نبی مکرم اسلام(ص) و خاندان پاک و مطهرش.
5- حفظ قرآن: به خاطرسپاری آیات قرآن، احادیث معصومین:، دعاها و حتی اشعار و عبارات زیبای ادبی، یکی از بهترین روش¬های به کارگیری حافظه است. حتی اگر به سختی حفظ می¬کنید، باز هم کوتاه نیایید و خود را به وسط میدان بیفکنید. کم¬کم حفظ کنید. حتی یک آیه کوچک یا یک حدیث کوتاه یا بیتی از یک شعر زیبا می¬تواند شما را یک قدم به جلو ببرد. نتیجه تداوم در فعالیت حافظه، تقویت پله پله آن را به همراه خواهد داشت.
6- تغذیه مناسب: هیچ وقت شیر و خرما و کشمش فراموش نشود. عسل از غذاهای ایام تحصیل است. مصرف پنیرتان را کم کنید. پنیر را بدون گردو نخورید. مصرف ماهی را بالا ببرید. در هنگام مطالعه تخمه و بقیه تنقلات را کنار بگذارید. از مصرف آب بیش از مقدار نیاز پرهیز کنید.

بخش سوم: نکات پایانی
همیشه راه برای بهتر خواندن و بهتر فهمیدن وجود دارد. آن چه ما گفتیم تنها بخشی از مطالب بود. شما باید برای یادگیری برنامه¬ریزی کنید و مطالعات خود را مدیریت و نظارت و ارزیابی نمایید و ببینید چقدر بر آن چه خوانده¬اید تسلط دارید. یاد گرفتن چیزهای مختلف با هم تفاوت دارد. برای حفظ شماره¬های تلفن باید آن را بنویسید وگرنه فراموش خواهید کرد. برای حفظ جدول مندلیف و مزولی (جدول عناصر اتمی) باید آن را با دوستتان سؤال و جواب کنید. گاهی باید مطالب را گوشه کاغذی بنویسید و همه جا به همراه داشته باشید و آن قدر به آن مراجعه کنید تا آن را حفظ کنید. گاهی خلاصه¬نویسی درس¬ها کمک می¬کند؛ زمانی طرح سؤال به دادتان می¬رسد. پاراگراف¬های پیچیده را باید چند بار بخوانید، یا آن¬ها را خلاصه کنید تا منظور نویسنده را بهتر بفهمید. مباحثه و گفت و گوی علمی به شما کمک می¬کند بفهمید که چه چیز را نفهمیدید. هر موقع مطلب را یاد گرفتید سجده شکر یادتان نرود. در انتخاب نوع و مقدار تفریحات مواظب باشید تا زیادتی فرع بر اصل پیش نیاید. جلد کتاب¬هایتان را به اسم اهل بیت برچسب بزنید و به این طریق به آنان توسل کنید. درسی را که سخت¬تر است برچسب اسم حضرت زهرا(س) بزنید. تماشای تلویزیون قوای یادگیری شما را تحلیل می¬برد؛ از تماشای زیاد تلویزیون پرهیز کنید؛ هر گاه چشمتان خسته شد به نقطه¬ای دوردست از آسمان آبی نگاه کنید؛ مبارزه با نفس حتی به اندازه ننوشیدن یک لیوان آب یا به تأخیر انداختن آن؛ موقع مطالعه سرتان را بالا بگیرید تا خون به مغزتان برسد؛ روی کتاب خم نشوید؛ هوای تازه و نور کافی برای مطالعه ضروری است؛ هنگام غروب با نور معمولی مطالعه نکنید؛ هر موقع احساس کردید انرژی فراوانی برای یادگیری دارید، اقدام به مطالعه کنید حتی اگر نیمه شب باشد. در ایام تعطیلات درس را به کلی رها نکنید تا بین دانسته¬هایتان فاصله نیفتد و از بین نروند. مواظب تخیلاتتان باشید و نگذارید هر راهی که دلش می¬خواهد شما را ببرد. اگر توانستید برای کلاس¬های مهم پیش¬مطالعه و پس از درس گرفتن تکرار داشته باشید. مهم¬ترین جای هر کتابی فهرست آن است و بعد از آن مقدمه کتاب. خواندن فهرست، مقدمه و تماشای عکس¬ها و نمودارهای کتاب را در اولویت قرار دهید. برای مطالعه مقدار خاصی از مطالب زمان بگیرید و وقت نامحدود برای هیچ مطلبی قرار ندهید. بعضی مطالب را باید اول روزنامه¬وار بخوانید و سپس برگردید و به دقت مطالعه کنید. موقع امتحان یک بار تمام سؤالات را سریعاً مرور کنید و اول از سؤالاتی شروع کنید که مطمئن هستید جوابشان را کاملاً بلدید. از روش دوره¬گردانی مطالب درسی بهره بگیرید یعنی مطالب جدیدی را که یاد می¬گیرید هر جا که هستید با دیگران در میان بگذارید و حتی اگر شده آن را به لطیفه تبدیل کنید. ساعات مرده را به کارهای متفرقه و ساعات زنده را به درس و مطالعه اختصاص دهید. اگر توانستید زندگی دانشمندان را مطالعه کنید. چیزهایی را که نفهمیده¬اید جدی بگیرید و از دیگران بپرسید. تا مطمئن نشده¬اید که مطلب را کاملاً فهمیده¬اید رهایش نکنید. خودتان را ضعیف و ناتوان نپندارید. به خودتان بگویید من قوی هستم و اگر بخواهم می¬توانم بهترین شاگرد این کلاس باشم و می¬خواهم، پس می¬شوم.

پی نوشتها :

[441] - مصباح الشریعه، ص 16.
[442] - بقره/ 282.
[443] - دعای کمیل.
[444]- الحدائق الناظره، ج 3، ص 112.
[445]- طه/ 114.

حمیدرضا ترابی

نظرات 1 + ارسال نظر
دوستی دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:23 ق.ظ

بسیار ممنون
من به واقع دیدم که از انجام اکثر این کارا طفره میرم
امیدوارم بتونم به کار بگیرم ای مطالب رو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد